ســـروش
۲۷ دسمبر ۲۰۲۲



۷ و ۸ ثور نماد خیانت و جنایت در تاریخ کشور ما

نه من آن عنصر سستم که ز تحـریک بهار
پــیـش اربـاب فــــــرومایه به فــــریاد شوم
شیوۀ عشق و وفـا پیش بـــرم در رهِ عشق
تــا چـو پـــروانه به سربازی ام استاد شوم
«زنـده يـاد سرور جـویـا»

در حافظۀ تاریخی خلق رنج کشیدۀ ما، این دو روز خونین نمادیست از خیانت، جنایت، وطنفروشی، جلادی و فاجعۀ انسانی. این دو روز های خونین سرآغاز دوران و دفتریست از کارنامه های جنایتکارانه و کشتار سیستماتیک و فاشیستی میلیون ها هموطن  آزاده، بی گناه و بی دفاع ما به دست جلادان سادیست اعم از "خلقی ــ پرچمی" تا جهادی، ملیشائی، طالبی، داعشی، اشغالگران سوسیال امپریالیستی/امپریالیستی و نظام های پوشالی و باند های تروریستی و شبه نظامیان مزدور و ستمگر .تحمیلی که همه زادۀ تبعات جنایت هفت ثور بوده اند. با گردش هر سال، این نماد در اذهان مردم ما زنده می شود.

تاریخ خونچکان چهل و چهار سال کشور ما خود گواه بر این مدعا است.  در ادامه و متعاقب کودتای خونین ۷ ثور طبق برنامۀ توسعه طلبانۀ سوسیال امپریالیسم شوروی توسط غلامان "خلق و پرچم" در «هفتم ثور»، از «هشتم ثور» به بعد، امپریالیست های شرق تا غرب به نوبت و به تکرار با لشکرکشی های مکرر بر کشور ما تاختند و با گذشت زمان و هر روز، هر ساعت و هر دقیقۀ آن فجایع و جنایات هولناکی آفریدند. طی این چهار دهه و اند، اشغالگران بیرونی با جلادان و جنایتکاران خیانت پیشۀ ۷ و ۸ ثوری به اضافۀ طالبی، به ارتکاب ستم و جنایت  بر خلق پا برهنۀ ما اعم از قتل، غارت، تجاوز به مال،  جان و شرف مردم؛ درد، عذاب، فقر و گرسنگی، بیکاری، ترویج عامدانۀ اعتیاد، مواد مخدر و فحشاء؛ مهاجرت، غل و زنجیر شکنجه، ناپدید شدن، تحویل اجساد به خانواده ها و... مرتکب شدند و وجب وجب کشور ما را به آتش کشیده، غارت کردند، کشتند و بستند، زنده به گور و ناپدید کردند و ویرانی به جای ماندند. این شیفتگان قدرت، خودفروختگان و خون آشامان از خون طفلان، زنان، جوانان، پدران و همه فرزندان اسیر این سرزمین سیر نشده اند و به طور پی هم به جنایات شان با پوشش مندرس جهادی، طالبی و حتی داعشی؛ ملک و ملت ما را غرقه در خون کردند و هنوز هم دارند خون زحمتکشان و محرومان جامعه را می مکند.
 اگر به تاریخ کودتای هفتم ثور و به تعقیب أن تهاجم و لشکرکشی سوسیال امپریالیسم متجاوز روسی  و امپریالیست های امریکا ــ ناتو  و امارت تراز فاشیستی اسلامی طالبان را بنگریم؛ دیده می شود که هر دو اشغالگر و ایادی بومی شان به رغم ظاهر و شعار ها و شعائر متفاوت و حتی متضاد؛ در سرشت و ماهیت، سیاست ها و اهداف هر دو متجاوز و ایادی بومی شان، جوهر مشترک استعماری ــ ارتجاعی داشته اند.
بر این خطه و مردم آن در ادوار تاریخ پر از فراز و فرودش، ستم های بسیاری رفته است. اما سنگینی وزن و ضخامت حجم ستم، تجاوز و جنایت پی هم اِعمال شده بر خلق افغانستان طی این حدود چهار ده و نیم اخیر، از ستم و جنایت سائر برهه های تاریخ این سرزمین بیشتر است. در ادوار مختلف تاریخ خونبار کشور ما در قرون متمادی آنچه از تجاوز و لشکر کشی و عزل و نصب پادشاهان، امیران مزدور و مستبد در نقش میرغضب که بر مردم ما تحمیل شده است؛ با ستم، استثمار، شرارت، آدمکشی، شکنجه، زنده به گور کردن، آدمربائی، ناپدید ساختن، برپائی گور های دسته جمعی، وحشت و بربریت، ویرانگری و وطن فروشی مزدوران و جلادان "خلقی و پرچمی"، جهادی، طالبی و داعشی  و ملیشیائی که تا همین امروز به طور عمده توسط طالبان ، امارت اسلامی و داعشیان در افغانستان ادامه دارد، از لحاظ حجم، گستره و اشکال آن، قابل مقایسه نیست.

دیده شد كه فضاى نسبتاً امن كشور ما را كودتاچيان "هفت ثور" و با  ستون هائی از  قشون اشغالگران  سوسيال امپرياليسم متجاوز روسی  و به تعقیب آن، چهل و هشت کشور امپریالیستی به تکرار تا همین اکنون چنان مكدر نموده اند و خلق بى دفاع ما را چنان دچار صاعقۀ نيروى هاى اهريمنى خود  ساختند، كه دود و آتش مهيب  آن، به وسیلۀ اين شرف باختگان مزدور تا همین اکنون در فضای کشور بلند و شعله ور است. همۀ اختاپوس وهیولا هائی که تا امروز خون می خورند، و آتش کینه توزی شان علیه خلق ستمکش افغانستان زبانه می کشد، بر زمینه و تبعات کودتای ننگین هفتم ثور سر زده اند. همین آشفتگي ها، ناهنجاري ها و نابساماني هاي محيط و جامعه و كشور ما را از نگاه اقتصادی، سیاسی، فرهنگی  و اجتماعي آسیب پذیر ساخته است. مضاف بر آن، اثرات مخرب تهاجمات و اشغالگری  سوسيال امپریالیسم شوروي از همان آوان کودتاي ننگين مزدوران "خلق و پرچم" تاكنون بر این مصائب افزوده است.
حوادث خونین بعدی به دست بنیادگرایان اسلامی، این تربیت یافتگان برژینسکی و آی اس آی (مجاهد و طالب) تا همین اکنون که حاکمیت دار و تازیانۀ فاشیستی طالبان  را بعد از بیست سال تجاوز، قتل، غارت و چپاول، به تکرار بر خلق عذاب دیدۀ ما تحمیل کرده اند، کارد را تا مغز استخوان جامعه  فرو برده است. تصمیم توطئه آمیز اخیر امپریالیسم امریکا و متحدانش در سپردن مقدرات خلق بی دفاع ما به دستان ناپاک و ناامین جنایتکاران طالبی، ستم دیگریست که امپریالیسم و ارتجاع در ادامۀ ستمگری ۲۰ سالۀ شان، در حق کشور و مردم شجاع ما روا داشتند. در نتیجه، افغانستان برای مردم آن به جهنمی مبدل شده است. باند های تبهکار اجنبی، از دور و نزدیک، و خون ريزان، طالب با سموم افکار فرسودۀ قرون وسطائی و نگرش و عملکرد فاشیستی و شوونیستی نیم در قبال نفوس و دگراندیشان جامعه؛ آنچه از ظلم و بیدادگری در توان و دسترس دارند، بر پیکر اين مردم به خون خفته  وارد کرده اند. طالبان میهن فروش و خودفروخته، وطن را در بدل متاع ناچیزی هر روز به دول امپریالیستی و ارتجاعی منطقه، از پوتین  تا شی جین پنگ، از عمران خان و شهباز شریف تا خامنه ای، از امیران و قصر نشینان و تاجداران عرب تا ترک تباران مدعی میراث امپراتوری عثمانی، از ترمپ تا بایدن و از لندن تا پنجاب می فروشند و خود فرمان قتل و غارت مردم و تعطیلیو خانه نشینی نان کشور را صادر می کنند، مردم را به گدایان و وطن را به تل خاك و ويرانه ای مبدل کرده و مردم گرسنه و بیکار را به کوچ و مهاجرت های اجباری و تحمل هزاران تحقیر  و رنج و مصیبت دیگر... گرفتار کرده اند.
مردم افغانستان اين همه ستمگري ها و بيدادگری ها، شكست و ريخت ها و قربانی هاي فراواني  را که در همۀ عرصه های زندگی پشت سر نهاده اند، نتیجۀ جنگ و اشغالگري،  جنایت و غارت ابرقدرت ها و سائر طرف هاي ذيدخل خارجي، بوده است که توأم با  عملکرد خائنانه، تفرقه افکنانه و ویرانگری کلیه مزدوران بومی آن استعمارگران در کشور، همه چیز کشور ما را تا مرز نابودی کامل کشانده است. منشاء این همه مصائب وارده بر پیکر ملت ما، در قدم اول جنایت  ۷ ثور و متعاقب آن، جنایت ۸ ثور است که بر زمینه و از دامان آن، ۷ اکتوبر و ۱۵ اگست (روز اشغال ارگ مزدوران قبلی توسط طالبان) زاده شد.  
آری، هفت و هشت ثور روز زایش خون و آتشی است که فردا های تاریک را در طی چهار دهه با مصیبت های فروان از پرده بیرون کشید، این دو روز زایندۀ "خلق و پرچم" و سر برآوردن چهره های منحوس مجاهد، طالب و داعش، این زنازادگان تاریخ است، در روز مرگ خورشید آزادی، روز یغما و تاراج کشور، روز جلوس به ارگ غلامان با صدور فرامین از تیغ کشیدن عامه خلق افغانستان، را جشن گرفتند ، که در حافظۀ تاریخ این مهد دلیران، روز ننگ و نفرین، روز ظلمت و تاریکی، روز فروش خشت و خاک وطن، روز خفه کردن کودکان نوزاد در بطن مادران، روز بربادی مادر وطن، روز تکه پاره کردن فرزندان، مادران و خواهران و هر هموطن، روز جنایت و گسترش طاعون و زخم ناسور بر پیکر این مهد کهن، روز جنایت علیه انسان و انسانیت و بالاخره روز تجاوز و اشغال مکرر، روز اهانت به تاریخ پرشکوه کشور ما، روز تشدید جنگ و جنایت و آدمکشی و ستمگری، روز پیروزی خرافات طالبی بر دانش، روز فقر و گرسنگی، روز قدرت گرفتن نگرش و عمل برتری جوئی به شیوۀ نیونازی در افغانستان، روز مرگ زحمکشان و کارگران و دهقانان، روز کشیدن نقاب مندرس تعصب و تهجر و بنیادگرائی در افغانستان، روز نفاق و شقاق، روز آوراگی و ناامنی، روز به خون غلتیدن سرو قامتان، روز فرمانروائی جهل و ظلمت بر روشنائی، روز تبدیل جاسوسی به سنت ارتجاع در افغانستان، روز تکثر جنایات نابخشودنی، روز شکار عقابان در آشیانه امن و امان شان، روز تکرار تجاوز بر سرزمین آبائی مان...، بلی این همان روز خونبار كودتاچيان هفتم ثور بود که در تداوم آن، حاكميت های ننگين جلادان، ستمگران و مزدوران "خلق و پرچم"، باند های تبهکار هفتگانه و هشت گانه و طالبی توسط سوسيال امپرياليسم شوروی تا امپریالیسم غرب و ارتجاع منطقه، به قدرت پوشالی چهار روزه به قیمت فروش میهن و ارتکاب خیانت ملی، دست یافتند. امپریالیسم و ارتجاع حاکم نظام های اسلامی منطقه تاریک اندیشان و کورمغزان دار و تازیانه به دست تربیت یافته کی جی بی، ، "سیا" و آی اس آی و بسا از جلادان و سفلگان دیگری را یکی پی دیگر، تحت نام های "نابغۀ شرق"،" قوماندان دلیر"، "رهبر زحمتکشان"، "مجاهد فی سبیل الله" و "امیرالمؤمنین" برای ما تراشیده و بر مسند و کرسی ارگ غلامان خویش منتصب کرده اند.
آری، همان آغاز هفت ثور که نخستین سنگ پهن بنیاد تجاوز و اشغالگری، جنایت و جلادی، ظلمت و تباهی، قتل و غارت، ویرانی و نسل کشی، تعصب و تحجر و بنیادگرائی اسلامی، مزدور منشی و خیانت، ستم و استثمار... را بدون شك باند های "خلق و پرچم" اساس و بنياد گذاشتند و تا امروز ادامه دارد. این پدیده، نمادیست سزاوار محكومیت که تبعات فاجعه بار چهل و چهار سال گذشته در كشور در پیوند ناگسستنی با کودتای هفت ثور به مثابۀ آغاز مصیبت و با جنایت هشت ثور به حیث ادامۀ مصیبت ملی و اجتماعی، قرار دارد.
این روزها که بازار گرم سوداگران مرگ "طالبان"، تروریستان، قوم پرستان، زروگویان، دلالان و معامله گران در تبانی با شرف باختگان و جلادان "خلق و پرچم"، با پوشش عباء و قبای طالب با ریش و سله که این خودفروختگان حرفه ئی و پایدوان، ضمن همایش های رذیلانۀ وحدت شکنانه و تفرقه افکنانه، به جاسوسی و شکار افغان هائی که با زبان مشترک با همزیستی و برادری در سنگر داغ دفاع از مادر وطن در یک صف واحد قرار داشته اند، مصروف می باشند.

همتایان جهادی و ملیشیائی "خلقی ــ پرچمی" ها در وجود رهبران فراری ارتجاع قومی ــ مذهبی در دسته های جهادی سیدقطبی و قُـمی و ملیشیای دوستمی پس از ۲۰ سال خیانت و جنایت در حق کشور و مردم و خدمت به اشغالگران امریکائی ــ ناتوئی، چون شتر در خواب پنبه دانه می بینند و ضمن انتظار از اربابان امپریالیست و مرتجع بیرونی شان برای مرحمت و عنایت، خود ها نیز در خارجه در تلاش برای گرفتن سهم از قدرت پوشالی زیر رهبری طالبان در "امارت اسلامی" و در سایۀ آن، دستیابی به زر و ثروت و قصر های فرعونی از دست رفته، تلاش می کنند.

این مجسمه به تاریخ ۱۷ جون ۲۰۰۱ م به دستور ملا عمر منفحر شد.
این تندیس شکسته، نماد خیانت ملی طالبان و رهبران آن است.

تغییر رژیم ها و تعویض مهره های ارتجاعی توسط امپریالیست های استعمارگر به طور مکرر، نه دوای درد مردم است، نه ضامن استقلال، حاکمیت ملی و تمامیت ارضی کشور و نه زنجیر گران ستم، استثمار، تبعیض و فاشیسم  و شوونیسم را از دست و پای زنان و مردان محکوم بسته به زنجیر می گشاید. دوای درد ستمکشان و ضامن رهائی کشور و به سرنوشت رسیدن زحمتکشان؛ آگاهی، انسجام و بسیج است.
لذا نیرو های ملی، مترقی و انقلابی در کشور مؤظف اند تا با تحلیل و روشنگری در پیرامون چهل و سه سال مشحون از ستم و جنایت، از آغاز کودتای ننگین "خلق و پرچم" که با تجاوز، کشتار و ویرانی توسط رژیم های "خلقی – پرچمی" و جهادی– تکنوکراتی و طالبی و اشغالگران توسعه طلب روسی، امریکائی ــ ناتوئی  و ارتجاع منطقه  تا فاشیسم "امارت اسلامی مزدوران طالبانی و شرارت بی مانند داعشی، را بررسی کرده و درس های آموزنده را از آن استخراج کنند.
با جمعبندی و استخراج تجارب بیش از چهار دهۀ کشور و کاربست عملی آن، به حیث چراغ رهنما فراراه نجات و رهائی  خلق بی گناه، بی دفاع و مظلوم افغانستان  از زنجیر جبر ارتجاعی ــ استعماری  و منزه ساختن  دامان میهن گرامی خویش از لوث  وجود ارتجاع قرون وسطائی طالب و سیاست و نگرش تفرقه افکنانۀ فاشیستی و شوونیستی این جانیان، با برنامه هاي منسجم كارآ و عملي با نيروي توانا در سطح ملي، از همین اکنون با رویکرد وحدت طلبانه و با روش "وحدت ــ انتقاد ــ وحدت" به سوی انسجام فکری، سیاسی و تشکیلاتی گام برداشته و تدارک ببینند.
بر روشنفکران دارای اندیشه و آرمان انقلابی و آزادیخواهانۀ کشور است تا در صحنۀ سياسي افغانستان من حيث  روشنفكران آگاه و مسؤول در قبال آمال و آلام بیکران خلق تحت ستم و استثمار اعم از زنان و مردان، احساس مسؤولیت کرده، حضور جمعی فعال داشته و بي اثر نباشند. آری، روشنفكران دارای اندیشه، آرمان و رسالت، مکلف باز كردن گره هائي از مشكلات مردم افغانستان و خود مورد سؤال مردم هستند. در چنین حالت فتور و تشتت و جذر مبارزۀ انقلابی و رهائیبخش در افغانستان تحت سیطرۀ فاشیسم طالبانی، خلق ما حق دارند بپرسند که روشنفکران  مدعی داشتن اندیشه، آرمان و رسالت مبارزاتی، تا حالا چه كرده اند؟ چه مي توانند؟ و چه بايد بكنند؟
در صورت ترک راه و رسالت توسط روشنفکران مدعی مبارزۀ انقلابی و رهائیخش، این دسته از روشنفکران چه به گونۀ فردی یا گروهی مورد سؤال مردم بلا كشيده و رنجديده قرار خواهند گرفت و داور تاریخ هم سختگیر است.
البته تا این جا روی سخن به گونۀ عمده من با روشنفکرانی است که رسالت انقلابی، دموکراتیک و آزادیخواهانۀ شان تمام نشده است، ولی مبارزه برای رهائی ملی و اجتماعی مردم، در انحصار گروه خاصی نیست. افراد غیرفعال، غیرسیاسی و بیراهه روانی نیز که پای تا مرز خیانت نگذاشته اند، می توانند و حق دارند تحت رهبری تشکل های مبارز و با اندیشۀ رهنما سموم زدائی و تجدید تربیت شده و در صف خلق قدم در راه مبارزۀ طبقاتی و ضد استعماری علیه ارتجاع حاکم طالبان و حامیان بیرونی امپریالیست و مرتجع توسعه طلب آن، بگذارند.

مرگ بر فاشیست های طالبی و امپریالیسم!

در اهتزاز باد درفش مبارزۀ دموکراتیک و ملی علیه فاشیسم طالبانی و امپریالیسم!